سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید [امام علی علیه السلام]

tanhayi
نویسنده :  anita

خیلی سخته درد خود از دیگران شنیدن دیگه از عاشقی

 نگفتن و از عشق نخوندن خیلی سخته از پرستوها پروازشون و

 گرفتن یه عالم غم و غصه به دوش کشیدن خیلی سخته دنیای

عاشق و از عاشق ربودن بی عشق شعر عاشفانه عارفانه سرودن

 خیلی سخته بعد دل سپردن دل بریدن از اونی که دوستش داری

دوستت ندارم شنیدن...


یکشنبه 86/4/10 ساعت 2:17 عصر
نویسنده :  anita


یکشنبه 86/4/10 ساعت 2:16 عصر
نویسنده :  anita

گرانبها تر از اشک در دامن طبیعت هیچ نیست!!

                  تا گرانبهاترین چیزها را از انسان نگیرد!!

          اشک به او نخواهد داد ........از من گرفت و به من داد


یکشنبه 86/4/10 ساعت 2:15 عصر
نویسنده :  anita

حسِ غریبی است دوست داشتن.وعجیب تر از آن است

دوست داشته شدن... وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل

 دوستمان دارد ... ونفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش

 ریشه دوانده ؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر ، ما

 سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر . تقصیر از ما

نیست ؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان

خوانده شده‌اند .


یکشنبه 86/4/10 ساعت 2:12 عصر
نویسنده :  anita

یک قطره اشک گوشه چشمات نشسته بود.... بهت گفتم : این دیگه چیه؟

روت بر گردوندی و گفتی هیچی.

گفتم:خودم دیدم که گریه کردی.

گفتی:نه.این که اشک نیست.

گفتم:اگه اشک نیست پس چیه؟

 گفتی: این عشقه.

 گفتم: عشق چیه؟

خیلی مهربون شده بودی.نگاه کردی توی چشمام! گفتی:عشق یعنی خاطره.

گفتم:خا طره چیه؟

گفتی: یعنی خاطره اولین بار که دیدمت. یادت هست؟

 گفتم :عشق حقیقی که یک لحظه نیست.خا طره اولین دیدار یک لحظه بود و تموم شد.

گفتی :دیدی اشتباه کردی! عشق یعنی تکرار خاطره اولین دیدار.که تا آخر عمر توی ذهن می مونه و مدام تکرار میشه.

حا لا توی چشمات نگاه می کنم و یک قطره اشک آهسته از گوشه چشمام پایین میاد.....


یکشنبه 86/4/10 ساعت 12:30 عصر
نویسنده :  anita
 
گریه برای دل خودم...

امشب نشستم واسه دل خودم گریه کردم.. واسه دلی که شکست.. واسه دلی که از تنهایی

خودش بی خبر بود.. واسه دلی که با چه امیدی بود و وباچه نا امیدی مرد .. واسه دلی که تو

پائیز موند.. دیگه هیچوقت بهار نمیاد این دل که مرد همه چی رو باخودش برد دیگه تفاوتی

نداره سبزه.. سفیده .. سیاهه ..همه چیز بی مفهومه .. آدما میان و میرن .. روزها میان و

میرن .. ولی شب همیشه اینجاست .. سیاهی دل رفتنی نیست .. گریه کردم شاید اشکم شب را

بشوره و ببره .. شاید اشکم پائیز را خسته کنه و بزاره بهار بیاد.. ولی دیگه سیل اشک من هم 

طا قت غم پائیز رو نداره .. باز دلم شکست..... تو آئینه نگاه کردم و تو عمق چشام غمو

دیدم.. تو اون سیاهی تنهایی رو دیدم.. وعکس دل شکسته مو کنار رودخانه زیر بارون

اشکهام .. امشب نشستم واسه دلم گریه کردم واسه دل خودم واسه دل تو واسه دل همه اونایی

که شبهاشون صبح نداره و پائیز شون بی بهاره ..امشب نشستم واسه دلم گریه کردم واسه دل

خودم واسه دل تو واسه همه اونایی که نگاهشون به آینده فقط عمق غمو تو چشاشون می

بینند..امشب نشستم گریه کردم واسه دل خودم.. واسه دل تو.. واسه دل رویا .. واسه غصه

پائیز .. واسه تنهایی کاج تو زمستون.. واسه پروانه ای که سوخت .. واسه شمعی که آب شد

تا از قطره هاش یاد بگیرند که سوختن یک طرفه هم میتونه باشه.......


یکشنبه 86/4/10 ساعت 12:26 عصر
نویسنده :  anita

شنبه 86/4/9 ساعت 10:59 صبح
نویسنده :  anita

..... 

چقدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته

و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده

زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی

حس کنی که هنوز دوستش داری

چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیوار تکیه بدی

که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده

چقدر سخته تو خیال ساعتها باهاش حرف بزنی

اما وقت دیدنش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی

چقدر سخته وقتی پشتت بهشه

دونه های اشک گونه ها تو خیس کنه

اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز

**دوسش داری**


شنبه 86/4/9 ساعت 10:57 صبح
نویسنده :  anita

یادم میاد می گفتی دل به کسی نمیدی

می گفتی بعد یک عمر به آرزوت رسیده

چی شد که از من و دل یک دفعه دل بریدی

تنها گذاشتی رفتی منو با ناامیدی

آخ من و با ناامیدی

....................................................................

میگفت آدم باید توی عاشقی مثل سیگار باشه! با اینکه می دونه آخرش زیر پا لهش میکنن ولی تا آخرش به پای آدم می سوزه!

...................................................................

خانه ام وقتی که می ایی تمامش مال تو

هر چه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو

..................................................................

 

 


شنبه 86/4/9 ساعت 10:44 صبح
نویسنده :  anita

دلم یه بغل اطلسی آبی... گریه.... میخواد !

کسی داره ؟


شنبه 86/4/9 ساعت 1:46 صبح
<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مامان
مترسک
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
12169 :کل بازدیدها
24 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
درباره خودم
tanhayi
لوگوی خودم
tanhayi
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اوریا
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
طراح قالب