سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنهار که دانشمندان را سبک بشمری چرا که این کار تو را خوار می کند و مایه بدگمانی و وهم و خیال درباره تومی شود . [امام علی علیه السلام]

tanhayi
نویسنده :  anita

من مثه یه تک درختم، ته یک کوچه ی باریک…

تو یه گنجشک قشنگی! گاهی دوری گاهی نزدیک…

گاهی وقتا مهربونی ، می شینی رو شونه ی من…

گاهی نیستی که ببینی ، بغض بی بهونه ی من…

گنجشک بازیگوش من!!! بشین رو شاخه ی دلم…

با تو درخت معجزه… بی تو طلسم باطلم…

وقتی لای برگا نیستی ، بوی پاییز رو می گیرم…

بی تو زرد زرد زردم !!! بی صدای تو می میرم………

بی صدای تو می میرم...

اما وقتی که می خونی ، من میشم پر از جوانه…

یه ترانه ساز عاشق ، با هزار و یک ترانه…

تویی حرف اولین و آخرین شعر نگفته…

برگ آخر وجودم با پریدنت می افته…

گنجشک بازیگوش من!!! بشین رو شاخه ی دلم…

با تو درخت معجزه… بی تو طلسم باطلم…

 


شنبه 86/4/9 ساعت 1:41 صبح
نویسنده :  anita
دانی که شمع دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت:ای عاشق بی چاره

فراموش شوی

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت:ای عاشق دیوانه تو نیز

خاموش شوی


جمعه 86/4/8 ساعت 11:24 عصر
نویسنده :  anita
همیشه انقدر ساده نرو و مگذر لااقل نگاهی به پشت سرت کن...!

شاید کسی در پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند...!

 و تو...

هیچ وقت او را ندیده ای...


جمعه 86/4/8 ساعت 11:22 عصر
نویسنده :  anita

جمعه 86/4/8 ساعت 11:13 عصر
نویسنده :  anita
 
جمعه 86/4/8 ساعت 11:12 عصر
نویسنده :  anita

جمعه 86/4/8 ساعت 11:12 عصر
نویسنده :  anita

جمعه 86/4/8 ساعت 11:11 عصر
نویسنده :  anita
ای کاش خداوند ۳ چیز را نمی آفرید :

 عشق غرور دروغ 

 آنگاه انسان مجبور نبود به خاطر عشق از روی غرور دروغ بگوید


جمعه 86/4/8 ساعت 11:10 عصر
نویسنده :  anita

 

 

گر روزی خبر مرگم را شنیدی

 دوست دارم برایم گریه نکنی و اشک نریزی

چون خودت بهتر می دانی که رهایی برای عاشقان مرگ است......

و این مردن میباشد که مرا از سوختن نجات می دهد.........

اخر عاشقی مرگ یا زندگی یست


جمعه 86/4/8 ساعت 5:46 عصر
نویسنده :  anita

اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد ؛ ...خبرم کن ... بهت قول نمیدم که میخندونمت .ولی می تونم باهات گریه کنم ...
اگه یه روز خواستی در بری ...حتماً خبرم کن ،قول نمیدم که ازت بخوام وایسی .اما می تونم باهات بیام ...

اما اگه یه روز سراغم رو گرفتی ...و خبری نشد ...سریع به دیدنم بیا ...احتمالاً بهت احتیاج دارم


جمعه 86/4/8 ساعت 5:27 عصر
<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مامان
مترسک
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
12168 :کل بازدیدها
23 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
درباره خودم
tanhayi
لوگوی خودم
tanhayi
لوگوی دوستان
لینک دوستان
اوریا
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
طراح قالب